بیستوسوم مهر امسال دختری هفتساله به نام ثنا که کلاس اولی بود، برای خرید خوراکی از خانه پدریاش در محله شوش تهران بیرون رفت و ناپدید شد. مادرش با حضور در شعبه اول دادیاری دادسرای جنایی تهران برای یافتن او کمک خواست.
با دستور قضایی پرونده به پلیس آگاهی تهران ارسال شد و مادرش در تحقیقات گفت: به خاطر اعتیاد شوهرم، چهار سال قبل از او جدا شدم. دو دختر هفت و ۱۰ ساله دارم و هر از گاهی آنها را ملاقات میکردم. آنها نزد پدر و مادربزرگشان بودند. روزحادثه پدر بچهها به من خبرداد، ثنای هفتساله برای خرید خوراکی بیرون رفته و ناپدیدشده است.
تحقیقات پلیسی برای یافتن ردی از سرنوشت کودک آغاز شد؛ اما تلاشها با بنبست روبهرو شده بود تا اینکه با گذشت یک ماه از این ماجرا، ماموران متوجه شدند که دختر خردسال اکنون در خانه مادربزرگش است. ماموران به آنجا رفتند و معلوم شد فردی او را یافته و به آنها رسانده است.
مادرش او را به پلیس آگاهی تهران برد و گفت: از وقتی که دخترم گم شد، شب و روز نداشتم. هنوز باورم نمیشود دخترم نزدم بازگشته است. با دخترم که حرف زدم، متوجه شدم همان روز که برای خرید خوراکی از خانه بیرون رفته، خودروی پرایدی به او نزدیک شده و مقابل پایش توقف کرده است. سرنشینان آن دو مرد و دو زن بودهاند. یکی از آنها که فرشته نام داشته، از خودرو پیادهشده، نزدش آمده و گفته اگر با وی برود، برایش خوراکی میخرد. دخترم خواسته فرارکند که آن زن مچ دست و دهان بچهام را گرفته تا سروصدا نکند.
بعد هم به زور او را در خودرو انداخته و متواری شدهاند. داخل خودرو چشم و دستهای دخترم را بسته و با خود به مکان نامعلومی بردهاند. ثنا یک روز نزد آنها بوده و بعد او را به خانهای حوالی شوش برده، با تحویل دادن او به یک زن و مرد از محل رفتهاند. هرچه دخترم التماس و گریه میکرده که رهایش کنند، بیفایده بوده است.
آن زن و مرد فرزندی نداشتند و دخترم در این یک ماه نزدشان بوده است. حتی چند بار دخترم میخواسته از خانه فرار کند که کتکش زدهاند و او تا ساعتها گریه میکرده است. روز آخر، دخترم کبریت را روی کپسول انداخته و آتش زده که آن زن و مرد آتش را خاموش کردهاند و بعد دخترم فرار کرده است. ثنا ساعتها در خیابان سرگردان بوده تا اینکه فردی در خیابان او را شناخته و نزد مادرشوهرم برده بود.
روحانیزاده، دادیار شعبه اول دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر به جامجم گفت: تحقیقات برای دستگیری آدمرباهای فراری و رازگشایی از انگیزهشان ادامه دارد.
دیدگاهتان را بنویسید