افزونه پارسی دیت را نصب کنید
×
زن 17 ساله که قربانی کودک همسری شده و شوهرش را کشته بود در جلسه دادگاه اظهارات تازه‌ای را مطرح کرد و گفت با همدستی یک مرد دست به جنایت زده است.
عروس 17 ساله شوهرش را در حمام کشت ! / ازدواجم اجباری بود در پارک عاشق آرش شدم !
  • کد نوشته: 165
  • منبع: رکنا
  • نوامبر 1, 2024
  • 16 بازدید
  • بدون دیدگاه
  • رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل به دنبال کشته شدن مرد جوانی به نام امیر در خانه‌ای در جنوب تهران آغاز شد.

    پدر وی که هراسان با پلیس تماس گرفته بود گفت: ۴ سال قبل پسرم و عروسم با هم ازدواج کردند و ما همراه هم از افغانستان به ایران آمدیم. امروز عصر عروسم هراسان با ما تماس گرفت و گفت شوهرش در حمام خانه‌شان کشته شده است.

    با این تماس ماموران پلیس به خانه مورد نظر رفتند و با جسد امیر که با ضربه‌های متعدد چاقو از پا درآمده بود در حمام روبه رو شدند .

    همسر ۱۷ ساله وی به نام صنوبر مدعی بود شوهرش در غیاب وی کشته شده است .اما اظهارات ضد و نقیض این زن جوان شک پلیس را برانگیخت و وی در بازجویی‌های بعدی به قتل همسرش اعتراف کرد.

    اعتراف به قتل همسر

    این زن گفت قربانی کودک همسری بوده و چون علاقه‌ای به همسرش نداشته و بارها از سوی وی کتک خورده و تحقیر شده او را کشته است.

    زن جوان به بازسازی صحنه جرم پرداخت و چون هنگام ارتکاب جنایت زیر ۱۸ سال داشت در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران که ویژه رسیدگی به جرایم اطفال است از خود دفاع کرد.

    در دادگاه

    در این جلسه اولیای دم درخواست اشد مجازات را مطرح کرد .

    سپس صنوبر که از کانون اصلاح و تربیت به دادگاه منتقل شده بود روه بروی قضات ایستاد و به تشریح جزئیات زندگی اش پرداخت .

    وی گفت :من ۱۴ ساله بودم که در افغانستان عاشق یک پسر شدم .او هم به من علاقمند بود. اما چون پدرم در بچگی از خانواده امیر شیر بها گرفته و با آنها قول و قرار ازدواج گذاشته بود مرا مجبور به ازدواج با امیر کرد.او می‌دانست من هیچ علاقه‌ای به امیر ندارم .اما می‌گفت چون نمی‌تواند شیر بها را به آنها برگرداند باید با امیر ازدواج کنم .من به اجبار پدرم با امیر ازدواج کردم و به همراه خانواده او به ایران آمدم.بعد از ازدواجم پسر مورد علاقه ام هم برای زندگی به لندن رفت و دیگر خبری از او نداشتم .

    وی ادامه داد: من هیچ علاقه‌ای به امیر نداشتم و در مدتی که با او زندگی کردم اجازه ندادم رابطه‌ای با من داشته باشد .من هر بار به بهانه ای قهر می‌کردم و به خانه خواهر یا برادرم می‌رفتم. اما آنها با زور و کتک مرا به خانه ام برمی‌گرداندند. هیچکس حاضر نبود مرا در خانه‌اش راه بدهد. من از زندگی با امیر خسته شده بودم .او همیشه مرا کتک می‌زد و تحقیرم می‌کرد .به همین خاطر آخرین بار او را با کارد آشپزخانه کشتم و جسدش را به حمام بردم .من بعد از پاک کردن آثار خون در خانه با مادر شوهرم تماس گرفتم و به دروغ گفتم شوهرم در غیاب من کشته شده است .

    قاضی به صنوبر گفت :تو با جثه کوچکی که داری نمی‌توانی شوهرت را که قوی هیکل بوده بکشی و به تنهایی جسدش را به حمام ببری .اگر حقیقت را بگویی به تو کمک می‌کنم .

    در این میان مشاور کانون که در دادگاه حضور داشت با متهم صحبت کرد و از او خواست تا واقعیت را بگوید.

    اظهارات جدید در دادگاه

    صنوبر که تحت تاثیر قرار گرفته بود اظهارات جدیدی را مطرح کرد و گفت پسر ایرانی به نام آرش با او همدست بوده است .

    وی در تشریح این ماجرا گفت: با آرش در یک پارک آشنا شدم شماره تلفنم را به او دادم و از او خواستم در قبال گرفتن طلاهایم به من کمک کند تا برای همیشه از دست شوهرم خلاص شود. آخرین بار من و همسرم در خانه تنها بودیم که به او مشروب تعارف کردم .من به او گفتم با هم مشروب بخوریم و او بعد از خوردن مشروب حالش بد شد و روی تخت افتاد. همان موقع آرش که مقابل در خانه منتظر بود وارد خانه شد و دست و پاهای شوهرم را بست .شوهرم تقلا می‌کرد که آرش پاهایش را گرفت و من با چاقوی آشپزخانه سه ضربه به او زدم .

    قاضی گفت: پزشکی قانونی جای ۱۳ بریدگی روی جسد را تایید کرده و گفته بریدگی‌ها با دو چاقو ایجاد شده .به نظر می‌رسد آرش هم در قتل دست داشته است .چه دفاعی داری؟

    که وی پاسخ داد: من فقط به خاطر دارم سه ضربه چاقو به شوهرم زدم .بعد از اولین ضربه ، تیغه چاقو خراب شد و مجبور شدم ضربه بعدی را با دومین چاقو به او وارد کنم. بعد از قتل آرش چاقوها را با خودش برد.

    قاضی : با آرش قرار ازدواج داشتی؟

    صنوبر : من علاقه‌ای به او نداشتم. فقط از او خواسته بودم تا در قتل شوهرم به من کمک کند و در عوض طلاهایم را به او بدهم .او فقط کمک کرد جسد را به داخل حمام ببریم .

    قاضی :انگیزه ات از قتل شوهرت چه بود؟

    صنوبر: او همیشه مرا کتک میزد و تحقیرم می کرد. من هیچ علاقه ای به او داشتم.شوهرممچون می‌دانست در ۱۴ سالگی دلباخته پسری در افغانستان بوده‌ام ،همیشه به من مشکوک بود .موبایل و رفت و آمدهایم را چک می‌کرد و گمان می‌کرد در ایران هم با یک نفر رابطه پنهانی دارم .من دیگر نمی‌توانستم رفتارهای او را تحمل کنم .

    با پایان دفاعیات این زن قضات وارد شور شده‌اند تا رای صادر کنند.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *