چندی قبل، مرد میانسالی به اداره پلیس آگاهی رفت و به کارآگاهان گفت: پسرم بهنام شروین 2 روزی میشود که از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است؛ تلفن همراهش خاموش شده است و نگرانم بلایی سرش آمده باشد، لطفاً کمک کنید.
پس از ثبت شکایت و تشکیل پرونده در دادسرا، تیمی از کارآگاهان وارد عمل شدند و در نخستین گام از بیمارستانها و سازمان پزشکی قانونی کل کشور استعلام گرفتند اما اثری از مرد گمشده پیدا نکردند.
کشف جسد سوخته
تحقیقات پلیس همچنان ادامه داشت تا اینکه جسد سوخته مرد جوانی داخل یک گونی آبیرنگ در اطراف پردیس پیدا شد که کاملاً با مشخصات شروین مطابقت داشت، همین موضوع کافی بود تا پرونده وارد فاز جنایی شود.
در جریان تجزیه و تحلیلهای اطلاعاتی مشخص شد شروین در شغل خرید و فروش املاک بوده و با مرد ثروتمندی بهنام سعید که از دوستانش بوده اختلاف گسترده مالی داشته است که همین موضوع شک تیم جنایی را برانگیخت.
تنها سرنخ پرونده
در ادامه مشخص شد تلفن همراه سعید هنگام وقوع جنایت در محدودهای آنتندهی داشته که جسد در آن پیدا شده است، همچنین همسایههای او نیز شهادت دادهاند که چند روز پیش، او را دیدهاند که کیسهای بزرگ و آبیرنگ را با خود حمل کرده و در خودرویش گذاشته است.
از طرفی چند نفر هم در تحقیقات محلی در حوالی کشف جسد شهادت دادند که خودروی مردی را در حالی که کیسه آبیرنگی را بیرون آورده و با ریختن بنزین کیسه و محتویاتش را به آتش کشیده است، دیدهاند.
اعتراف به قتل
بدین ترتیب سعید خیلی زود دستگیر شد؛ او که ابتدا منکر قتل دوست خود بود پس از مواجهه حضوری با شهود و مدارک داخل پرونده به ارتکاب جنایتی هولناک اعتراف کرد و ماجرا را اینطور توضیح داد: من در کار خرید و فروش و ساختوساز املاک بودم و مقتول هم مدتی با من کار میکرد، تا اینکه او به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرد و بر سر مسائل مالی به اختلاف خوردیم و ارتباطمان قطع شد، چند ماه بعد او دوباره با من تماس گرفت و خواهان ادامه همکاری شد. من ابتدا فکر میکردم او از کارش پشیمان شده است اما بعد فهمیدم او با نقشه با من تماس گرفته بود، به من گفت مالک یک خانه برای فروش ملکش عجله دارد و از من خواست هم پول نقد و هم سکه و ارز ببرم و هرجوری شده ملک را معامله کنیم.
متهم گفت: فردای آن روز من با پول و سکه و دلار بهدنبال او رفتم تا با هم بهسمت ملک موردنظر برویم اما بین راه دو نفر را دیدیم که مقتول گفت دوستانش هستند و از من خواست تا آنها را سوار کنیم و بهعنوان شاهد سر معامله ببریم، من هم آنها را سوار کردم اما چند دقیقه بعد آن دو نفر تسمهای را از پشت دور گردنم انداختند و با جسمی سخت هم به سرم کوبیدند و پول و دلار و ارز و دستهچک و چند قولنامهای را که در کیفم بود، برداشتند و رفتند.
متهم اضافه کرد: من آن زمان شکایتی نکردم، فقط تصمیم گرفتم خودم انتقام بگیرم و در نهایت هم او را کشتم.
پس از پایان تحقیقات تکمیلی و بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست متهم بهاتهام مباشرت در قتل عمدی از سوی دادسرا صادر شد و بهزودی متهم پای میز محاکمه در دادگاه کیفری یک استان تهران خواهد ایستاد.
متهم با قرار بازداشت موقت تا روز محاکمه در زندان است و سیر مراحل قانونی پرونده همچنان ادامه دارد.
دیدگاهتان را بنویسید