اواسط سال 97 بود که پسر جوانی به نام محمد در منطقه تاژوان اصفهان در یک تصادف عمدی جانش را از دست داد. ماجرا از این قرار بود که دقایقی قبل جوانی با او و چند نفر دیگر درگیر شد و بعد از آن با خودرو به محمد کوبید و فرار کرد. به دنبال این حادثه عامل این جنایت دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت.
جزئیات درگیری
شواهد به دست آمده نشان می داد که مقتول در درگیری که اتفاق افتاده نقشی نداشته است. او و دو نفر از دوستانش در آنجا ایستاده بودند که قاتل سوار بر خودرواش از آنجا عبور میکرد اما دست یکی از دوستان محمد به آینه خودروی او برخورد کرد و همین اتفاق کوچک باعث وقوع حادثهای بزرگ شد. در جریان این حادثه قاتل با دوستان محمد درگیر شد اما درگیری زیاد طول نکشید و حاضران در محل آنها را از یکدیگر جدا کردند. همه فکر میکردند همه چیز تمام شده است اما چند دقیقه بعد قاتل در حالی که سوار بر خودرواش بود با آن به طور محمد و دوستانش هجوم برد. او خودرواش را با شدت به محمد کوبید. طوری که او چند متر آن طرفتر پرتاب شد و بر اثر اصابت سرش به جدول کنار خیابان جانش را از دست داد و قاتل نیز که دستپاچه شده بود از آنجا گریخت.
انکار جنایت
با اینکه شمار زیادی از افراد حاضر در محل صحنه را دیده بودند و شهادت میدادند که این تصادف عمدی بوده، اما متهم حاضر نبود به قتل اعتراف کند. او میگفت همه چیز اتفاقی بوده و بیگناه است. او تا مدتها قتل را انکار میکرد تا اینکه سرانجام به عمدی بودن تصادف اعتراف کرد. در این شرایط بود که پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان اصفهان فرستاده شد و پسر جوان به اتهام قتل عمدی محاکمه شد.
حکم قصاص
در جلسه محاکمه پدر و مادر مقتول بعنوان اولیای دم خواستار قصاص قاتل شدند و گفتند به هیچ وجه از او نمیگذرند. شاهدان این جنایت 12 نفر ازجمله اعضای 2 خانواده بودند که هیچ کدام پیش از حادثه مقتول را نمیشناختند اما اعلام کردند وجدانشان قبول نمیکند واقعیتی را که به چشم دیدهاند نادیده بگیرند. آنها در دادگاه علیه قاتل شهادت دادند و در شرایطی که او نیز قتل را پذیرفته بود، قضات دادگاه وارد شور شدند و پسر جوان را گناهکار تشخیص داده و به قصاص محکوم کردند. هرچند رای دادگاه با اعتراض محکوم و وکیل مدافعش به دیوانعالی کشور فرستاده شد اما از آنجا که همه شواهد و مدارک علیه او بود، قضات دیوان نیز حکم دادگاه را تایید کردند و همه چیز برای اجرای حکم قصاص آماده شد.
بخشش با نیت خیر
تا پیش از صدور حکم قصاص قاتل و نزدیکانش برای جلب رضایت اولیای دم تلاش چندانی نکرده بودند و همین موضوع اولیای دم را به سختی آزرده کرده بود. آنها برای اجرای حکم مصمم بودند و قصد داشتند هرطور که شده قاتل پسرشان را مجازات کنند. با این وجود هرچه میگذشت تلاشها برای ایجاد صلح و سازش در این پرونده بیشتر میشد. ازجمله افرادی که در این زمینه فعال بودند خادمان حرم امامرضا بودند. چند روز قبل مسئولان واحد صلح و سازش دادسرای اصفهان جلسهای را برای صلح و سازش تشکیل دادند که در آن جلسه خادمان حرم رضوی و شماری از فعالان اجتماعی و صلح نیز حضور داشتند. آنها به گفتگو با پدر و مادر مقتول پرداختند تا شاید آنها را برای بخشش قاتل راضی کنند. وقتی آنها روزی که خبر فوت محمد را شنیدند به یاد میآوردند دست و دلشان به بخشش قاتل نمیرفت و راضی نمیشدند. با این وجود وقتی خادمان حرم رضوی از آنها خواستند تا برای رضای خدا قاتل را ببخشند، پدر مقتول گفت با خدا معامله میکند و برای بخشش قاتل شرط گذاشت. او گفت: میخواهم با دیه پسرم کار خیر انجام دهم. روستای ما در اطراف اصفهان قرار دارد اما محروم است و درمانگاه آنجا آمبولانس ندارد. میخواهم برای شادی روح پسرم با دیهاش برای روستا آمبولانس خریداری شود. او این جملات را گفت و در نهایت رضایتنامه را امضا کرد.
غدیر عبادی، پدر محمد درباره دلیل این تصمیماش به همشهری میگوید: من 3 پسر و یک دختر داشتم که محمد پسر سومی من بود. من و همسرم او را خیلی دوست داشتیم و از دست دادنش برای ما تلخ و سنگین بود. به همین دلیل قصد داشتیم هر طور که شده قاتل را قصاص کنیم اما به احترام خادمان امام رضا و برای رضای خدا او را بخشیدیم. حالا هم میخواهیم برای شادی روحش کار خیر انجام دهیم. مطمئنم که محمد هم از تصمیمی که گرفتهایم راضی است.
دیدگاهتان را بنویسید