آبانماه سال۱۴۰۱ماموران در جریان تیراندازی در کارگاهی در شهرک صنعتی خاوران قرار گرفتند و راهی آنجا شدند. درجریان این تیراندازی جوان ۳۵سالهای بهنام ابراهیم براثر اصابت گلوله مجروح و عامل تیراندازی که یکی از کارگران کارگاه بود، توسط شاهدان دستگیر شده بود. ابراهیم به بیمارستان منتقل و تلاش پزشکان برای نجات جانش آغاز شد، اما […]
آبانماه سال۱۴۰۱ماموران در جریان تیراندازی در کارگاهی در شهرک صنعتی خاوران قرار گرفتند و راهی آنجا شدند.
درجریان این تیراندازی جوان ۳۵سالهای بهنام ابراهیم براثر اصابت گلوله مجروح و عامل تیراندازی که یکی از کارگران کارگاه بود، توسط شاهدان دستگیر شده بود. ابراهیم به بیمارستان منتقل و تلاش پزشکان برای نجات جانش آغاز شد، اما بهدلیل شدت جراحتی که دیده بود باعث شد دچارمرگ مغزی شودودراین شرایط با موافقت خانوادهاش اعضای بدن اوبه بیماران نیازمند اهدا شد.هنوز مشخص نبود که کارگر کارگاه با چه انگیزهای به ابراهیم شلیک کرده اما وقتی مأموران پلیس به تحقیق از او پرداختند اسرار هولناکی فاش شد. بررسیها نشان میداد که این مرد چند روز قبلتر، برادر ابراهیم بهنام بهزاد را به ضرب گلوله به قتل رسانده و جسد او رابه آتش کشیده بود.پس ازاین حادثه، ابراهیم که ازناپدیدشدن برادرش نگران شده بود،از شهرکرد راهی تهران شده و در جستوجوی یافتن ردی از او به کارگاهی رسیده بودکه قاتل برادرش درآنجاکار میکرد وقاتل به تصور اینکه ابراهیم متوجه اسرار قتل برادرش شده و برای دستگیری وی آمده، به او شلیک کرده و وی را نیز به قتل رسانده بود.
مهران در بازجوییها گفت: در برابر دریافت۲۰میلیون تومان از احسان که صاحب کارگاه است، تصمیم به قتل بهزاد گرفتم. من او را طبق نقشهای از پیش طراحیشده و باهمدستی یکی از دوستانم بهنام داوود پشت فرمان ماشینش در اتوبان امامعلی(ع) کشتم و جسد وی را به آتش کشیدم. برای اینکه راز قتل پنهان بماند برادرش را که پیگیر پرونده وی بود نیز در کارگاه با شلیک گلوله کشتم.داوود و احسان هم دستگیر اما منکر ادعای مهران شدند.
سرانجام برای داوود قرار منع تعقیب و برای مهران به اتهام دو قتل و برای احسان به اتهام معاونت در دو جنایت کیفرخواست صادر و پروندهشان برای محاکمه به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه دادگاه اولیای دم برای قاتل درخواست قصاص کردند. سپس مهران در جایگاه ایستاد و با قبول اتهامش گفت: چهار ماه قبل از جنایت در این کارگاه مشغول کار شدم. حقوقم پایین بود و کفاف هزینههای زندگی را نمیداد. یک روز احسان سراغم آمد و گفت ۲۰میلیون تومان میدهد تا شریکش بهزاد را بکشم. قرار بود بعد از قتل پول بیشتری بدهد. قبول کرده و به مرز مهران رفتم و اسلحه کلتی با پنج فشنگ خریدم. یک ماهی منتظر ماندم تا فرصت اجرای نقشه قتل فراهم شود. شب حادثه با بهزاد در حال رفتن به باغ احسان در مرزنآباد بودیم. در اتوبان امامعلی(ع) به سر بهزاد شلیک کردم. با کمک داوود جسد را به کارگاه بردیم و با هیزمهایی که جمع کرده بودیم به آتش کشیدیم. بقایای جسد را هم کنار رودخانهای دفن کردم. چند روز بعد برادر بهزاد به دنبال برادرش به کارگاه آمد. او را هم با شلیک گلوله کشتم.
رئیس دادگاه: چرا احسان نقشه این قتل را کشید؟
مهران: او و بهزاد شریک بودند و اختلاف داشتند.۲۰میلیون تومان داد و من دو برادر را کشتم.
در ادامه احسان به اتهام معاونت در دو فقره قتل در جایگاه ایستاد و با رد اتهامش گفت: از انگیزه مهران بیاطلاع هستم. یکبار مهران از کارگاه دزدی کرد و اخراجش کردم. بعد از آن التماس کرد و او را بخشیدم.قضات جلسه دادگاه را تجدید کرده و پرونده را به دادسرا بازگرداندند تا درباره داوود تحقیق شود.
دیدگاهتان را بنویسید